یک کاپوچینو | کافه چی
یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

هنوز یه دونه عکس ازت دارم


هر وقت دلم خیلی تنگ میشه

نگاهت می کنم

وقتی قراره آخر این جاده

تو نباشی

چرا باید این راه و رفت


چیزی های رو تجربه کن

که جرائتشو نداشتی تا حالا

بذار صدای موفقیت هات

گوش بقیه رو کر کنه

زمین بی تاب است

تو می ایی

آذر میشود 

باران می بارد

عاشقت می شوم

بهمن میشود

شب ها صبح نمیشوند

دستت را می گیرم

اردیبهشت میشود

بهارنارنج در کوچه ها می بارد

میبوسمت 

مرداد میشود

اتش می بارد

زمین ارام میگیرد

انقدر خوب باش که کسی

نتونه باهات رقابت کنه

من اومدم ببرم.

تو برا چی اومدی؟


+زندگی

باران می بارد

و تو نیستی

هیچ وقت

به کسی که کاری تا حالا انجام نداده 

اجازه نده بهت بگه چی کار کنی

مثل اسفند روی اتیش

دارم بالا و پایین میشم

کافه چی ، دل تو دلش نیست


دیشب

پس کجای یه این همه دویدن و یه قرون رو دو تومن کردن ها

تویی 

پس کجای یه این همه صبح و شب ، چپ و‌راست کردن های خیابون ها تویی

پس کجای یه این زندگی قراره تو باشی 


+ دیشب باهات رقصیدم ولی  ...


تنگشده

لامذهب 

دلم برات

حداقل هزاربار از

اون خیابون رد شدم

ولی

فقط وقتی با تو ازش گذشتم

تو خاطرم هست

وقتی تو نیستی سر اون سفره

چه فرقی داره 

کی باشه زیر تور

تو زندگیت

جرئت تصمیم گرفتم داشته باش

بهمن

باشد و دلم برای تو تنگ نشود

مشکل اینجاست

 

هیچ کس مثل تو نیست


کار ها

همه چی مرتبه 

کار ها روی رول میره جلو 

بعد یه دفعه تو میایی و همه از جاشون می افتن 

یه جای این روز های در گذر 

لب هام بال بال میزنن که 

اسمتو صدا کنن

پارک وی

دلم می خواهد از صبح تا شب باهات خیابونا رو قدم برنم

دلم می خواهد از شب تا صبح به حرفات گوش بدم

دلم می خواهد عاشقت نمی شدم