یک کاپوچینو | کافه چی
یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

ده ثانیه

من اگه ده ثانیه جلوتر بودم الان تو این دنیا نبودم.


ممنون کالوین.

ممنون فرشته نگهبان.

ممنون فرشته مرگ.

ممنون خدا جون.

کارای شما

بحث پرستیژ و ل ول،کلاس و این حرفا نیست. اینا کارای شما با روحیات من سازگار نیست.

می دونستی ؟

میشه عاشق تو شد!؟

چشمات رنگشونو از شب گرفتن که این جوری ان؟

میشه باتو نفس کشید پاییز رو، لحظه ها رو فریب داد به نرفتن

میشه عاشق تو شد؟

با هم بدوزیم نگا مونو لب ها مونو

میشه با تو گم شد تو رویا، باهات بازی کرد عشق رو.



میشه عاشق تو شد.




می دونستی وقتی چشمات خوابن، لبات شیرین تر می شن.


بوسه ای برای تابستان

طول روز هات خیلی بلنده

خورشید انگار می خواهد خودشو ثابت کنه

عمرت به شمارش روزها افتاده، برو که فصلی نو در انتظار است

فصلی که پایان فراغ است.

خداحافظ رفیق، خداحافظ تابستان

کف اسفالت

I.

چی پرسیدید!؟

-اسمتون، اسمتون چیه ؟

حسینا

-دیگه چی بایدبپرسم ...اوم... اسمتون یادتون رفته بودا .


II.

وقتی حالت خوبه همین جوری میری بالا و بالاتر

زمین و زمان، همه کائنات دست به دست هم میدن بکشنت پایین

بعد یه دفعه با صورت می آی رو کف اسفالت.

دلهره آور

بعضی کارها رو هر چند بار هم که انجام داده باشی باز دفع بعد که می خواهی انجامش بدی یه حس بد باهاشون هست 

یه حس مزخرف ترسناک، دلهره آور

فصل دوم

تابستان عزیزم پس چرا تموم نمیشی!؟

memory

در گوشم گفت "حسینا"

چرخیدم سمتش که ... ، یه دفعه بلند شد وایساد نگاهم کرد نمی دونم چقدر طول کشید ولی انگار دنیا تموم شده بود.

آره رفته بودم اونجا که دنیا تموم میشه و افسانه ها شروع می شن.

شاهزاده خانم دستشو زده بود به کمرش و نگاه می کرد، گفت:

-" حسینا !؟ ...مثل دزدا اومدی به نظر بازی ... چرا چیزی نمی گی ... حسینا !؟"

گفتم من یا تو

- "چی!؟ خوبی"

آره خوبم... نه ... نمی دونم. چرا پاشدی یه دفعه !؟

-"خدافظ"


+خاطره .

+وبلاگم خوب شده ؟

دنیایـــــم

دنیایم  انقدر کوچیک که با ته مونده لیوان چای ممکنه همه اش غرق بشه.

ولی هر چی هست، دنیای منه .

کسی هم حق نداره ...