بگذار دنیا به انتظار بماند، لحظه رفتنت را .
یه لحظه وایسا بعدش برو هر جا دلت هست
کارت دارم، می خواهم دفتر شعرهامو بیارم
نه! نمی خواهم برات شعر بخونم
می خواهم دفتر شعر هامو بیارم اتشون بزنی ...
خداحافظ سپهر
سلامم را به ولگردوب برسان بگو دلمان برایش تنگ شده
پس کی میاد!؟
بهش بگو تو بهتر زندگی می کردی
تو سخت نمی گرفتی
زندگی با تو بهتر بود
تو کمتر مغرور بودی
تو داشتی یاد می گرفتی دوست داشته باشی
تو تنها نبودی
اصلا تو کجا رفتی، بی خبر!؟
بهش بگو پیداش کردی ؟
بگو نتونستی ...
بگو که خیلی دیر شد وقتی فهمیدی
بگو حالا "حسینا" پیشمه، کمی راحت شدم از فراق روزها
یادم نیس کی کاپوچینو خوردم
هنوز گیجی تو هوام هست .
ولگردوب و سپهر عزیزم
یادتون باشه که زندگی هر روز یه درس جدید به آدم میده، قدر لجظه های با هم بودن رو باید دونست .
آن مسیر لعنتی چرا انقدر زود به پایان رسید
من پیاده می شدم و تو اما خواب بودی
تو انقدر پُرناز خوابیده بودی که بایید صدایت می زدنند فرناز
من پیاده می شدم و کمک راننده اربده کشید "کسی جا نمونه"
من فریاد زدم، زیر لب "لامذهب داد نزن مگه نمی بینی خوابیده آن فرح ناز".
شکوه آن همه زیبایی را کجا دوباره به تماشا بایستم
یک آغوش برای فریاد رنج
برای لحظه ای آرامش
برای درک
برای خاطره شدن
برای یک اولین بار
یک آغوش برای درد دل
برای گرم شدن و یخ نبستن در سرمای زندگی
یک آغوش برای گریستن
یک آغوش از تو
یک آغوش برای حس بودن
یک آغوش حتی ا...
در درونم یک شاهزاده میزیید، شاهزاده ای مغرور
گاهی میرود شکار، آسوده میشود جانم .
امیدوارم به این زودی ها چیزی شکار نکنه که بخواهد برگرده ...
پشت مارک لباس هام مخفی شدم از ترس ، میترسم کسی رو تو بازیم راه بدم بازیش از من قشنگتر باشه بهش ببازم .
بشکن سکوت را
ذل به دریا بزن ... ای مست
ای مست ترانه
خوف سکوت ترسناک تر از
نرد صلح است
ساقی بد نام ما ، ساغری شکسته دارد .
+
فکر کن همین جوری داری تو وبلاگای دیگه می چرخی و می خونی بعد
یه جا میبینی wow مستقیم از رو نوشته هات کپی کردن ...
نکنید ... کپی نکنید !
Copyright 2010-2012. ACappuccino.BlogSky . All rights reserved.
++
وقتی سپهر شب نیمه ابری باشه یکم بد می شه ستاره ها رو شمورد و خوابید.
+++
نرد به معنی قمار
چرخش نور و رنگ
کفش های بدون پاشنه
نواخت ساز
اوای پیانو و ارکستر ... ایلیچ چایکوفسکی
چرخش دلبرکان سفید پوش
دریاچه ای پر از قو ، آن هم عاشق
شاد تر از همیشه
+حال نو دارم،امشب.
چند خط روی میزم است
چند خط روی کاغذم
چند خط روی وبلاگم
چند خط روی رویاهایم
چند خط روی اسم من چند خط روی اسم من
چند خط روی دستم
چند خط روی دستت
چند خط روی دست هامان
چند خط روی میزم ...
یک صفحه می شود !؟
یک صفحه می شوند این خط ها
یک صفحه بدون حاشیه
یک صفحه پر از خط
یک صفحه پر از خط های من
یک صفحه پر از خط های من .
+ گرفتن اسکار حالا حالا ها تازه و داغ خواهد بود برایمان
اصغر فرهادی عزیز خوش اومدی.
++
یه فیلمنامه دادن من بخونم ... کارگردان که یکی از دوستامه زنگ زده میگه بازی می کنی دیگه ،
فردا می خواهیم بریم سر فیلم برداری ... .
من خودم فیلمم حالا حساب کنید وقتی فیلم بازی کنم چی میشه !!!
لحظه ای در رفتن ت درنگ کن
فقط لحظه ای درنگ کن
بنگرم ژرفای آن اقیانوس نهان را
بگذار بنگرم
بگذار ببینم
بگذار دل دهم
بنگر در من ... روح من
بگذار دنیا به انتظار بماند، لحظه رفتنت را .
جلو آینه می ایستم و به عمق چشمانم می نگرم
هنوز در من است ، غرور
هنوز در من است ،حس پرواز
هنوز در من است ،دگرگونی
هنوز در من است ،طعم مرگ
هنوز در من است ،مردانی فراموش شده
هنوز در من است ،دوست داشتن
هنوز در من است ،کلی کد
هنوز در من است ،سکوتی بی پایان
هنوز در من است ،مرگ تک تک خاطراتم
هنوز در من است ،هیجانی تخلیه نشده
هنوز در من است ،حس شکستن
هنوز در من است ،یاد باران
هنوز در من است ،شوق دیدن اقیانوس
هنوز در من است ،ترس
هنوز در من است ،کلی حرف
هنوز در من است ،اصالت
هنوز در من است ...
سلام تولد اینجاس امشب ،
یک سال که در من ده سال گذشته است طی شده .
صبح همه یک کاپوچینو ، مهمون من
تا حالا گریه کردید !؟
وقتی گریه می کنید ، چشماتون باز اند یا بسته ؟
دوست دارید چشماتون رو ببندید و گریه کنید یا با چشم های باز گریه کنید ؟
سفر به شرق
سفر به سرزمین خورشید
سفر به سرزمین چشم های بادامی
رسالتی در پس افکار و سفر
سفری برای پایان یک فریاد
امانتی در آغوش سوسن
امانتی مهم تر از خود آیدا ، مهمتر از شعر و ترانه
مهمتر از فردا
مهمتر از واژه
مهمتر از صدایم از غرب
و تابش خورشید نخست بر من بعد به دنیا
سفری در سرما
و بوسه به دست یلدا پاداش این پیامبر بود