سوء تفاهم یا از ولگردوب به صاحب مداد رنگی ها
فکر کنم یه سوءتفاهم( به اااااااااااااااااااااااااااااااااااااین بزرگی )بین من و صاحب مداد رنگی ها پیش اومد.
من فقط می خواستم به صاحب مداد رنگی ها کمک کنم اگه ایشون به هر دلیلی از من ناراحت شدن من از ایشون طلب بخشش دارم .
از اینکه مزاحم یا باعث ناراحتیشون شدم معذرت می خوام.
شاید شما بد برداشت کردید!؟
با ارزوی روزهای رنگی برای صاحب مداد رنگی ها.
خواب استاد
دیشب خواب یکی از استادام رو دیدم !!!
خوب درس ش سه واحدی دیگه، طبیعی یه. نه !؟
اخه ادم دیگه نبود بیاد تو خواب من .
این همه هم دانشگاهی (دقت کنید نه هم کلاسی)، با گرافیک دارم اخه .
خدا کنه ایشون خواب دانشگاه رو نبینه تعطیلاتشون خراب شه .
12 ماه بعد نوشت:
دلم برات تنگ شده استاد خوبم .
ناراحت
اخه کجان این پزشکان ؟
اخه چرا ...
صورت و چشم هایش از ام دور نمی شن.
ناراحت شدم چند روزه حالم گرفته شده.
خدایا شکرت به خاطر نعمت های بی شمارت.
ایشون
"ایشون کلا جدید هستن نوت هاشون هم رو موبایل شونه"
دوس قدیمی
سلام دوس قدیمی من
درسته که به ما سر نمی زنی اصلا تا حالا سر نزدی همیشه من اومدم دیدن تو ولی تو یه بار هم نیومدی ایراد نداره من که اومدم ولی چند وقته ن اومدم ولی مثل اینکه حالت خوبه با دوس های جدیدت بهت خوش می گذره دیگه دوس های قدیمی رو فراموش کردی دیگه باشه ولی همین که حالت خوبه باسه ما خوبه با دوس های جدیدت خوش باش ، دوس ها جدیدت که احتمالا مثل من (ما) نیستن خوب باشه خوش باش دوس خوب م .
Logistic
...شاید دیگه نباید جزو Logistics باشم ، خودم ...
شاید نبایید یه گوشه ب ایستم و لبخند بزنم.
شاید بهتره بشینم ، چرا همش من سر پا م!؟.
.
نمی دونم .
پ.ن:
*احتمالا من خیلی خوب درک می کنم .
...
امروز چند تا کلمه توپ یاد گرفتم البته نمی گم چون خراب می شه دیگه فعلا کپی رایت داره.
حالا شاید خاطرات دوستان رو نوشم.
جنس ناشناخته
...
اولین بار
همیشه یه "اولین بار" هست.
آره همیشه یه دفعه اولی هست بعضی هاشونو یادمون میره بعضی هاشونم نه بعضی شون عادی بعضی شون نه
اولین بار که تنهای میری مدرسه
اولین بار که بیست می گیری
اولین بار که تشویق می شی
اولین بار که می تونی بشماری
اولین بار که تنها میری خرید
اولین بار که گم می شی
اولین بار که کتاب می خری
اولین باری که رو کم می کنی
اولین بار که خودت لباساتو انتخاب می کنی
اولین بار که صورتت رو اصلاح می کنی
اولین بار که غذا درست می کنی
اولین بار که حس می کنی بزرگ شدی
اولین بار که عاشق می شی
اولین بار که دروغ می گی
اولین بار که دل تنگ می شی
اولین بار که رانندگی می کنی
اولین بار که شب بیرون خونه می خوابی
اولین بار که تنها میری مسافرت
اولین بار که رو دست می خوری
اولین بار که میبازی
اولین بار که می جنگی
اولین بار که سیگار* می کشی
اولین بار که میفهمی گند زدی
اولین بار که ضایع شدی
اولین بار که کنکور می دی
اولین بار که هدیه می دی
اولین بار که دست تو جیب خودت می کنی
اولین بار که…اره همیشه یه اولین باری هست
اولین بار تو چیه؟
پ،ن:اولین بار که سودوکو حل می کنی
اولین بار که امتحان ت رو گند می زنی
* >>"دخانیات عامل اصلی سرطان"
رژلب
...
تردید
...
حالا اگرم خودش بود من با این همه یال و کوپال بایید می رفتم جلو ایشون تا کمر خم می شدم دستشون رو می بوسیدم؟
br /
اولین نظر
هنوز من مشغول تنظیمات زیبای بلاگ اسکای بودم که چراغ اولین نظر روشن شد حالا من با کلی شوق و سرشار از خوشی کلیک کردم ببینم نظر چی چی هس که می بینم بله ، دوستان لطف کردن هنوز هیچی نشده مارو یه تبلیغ مهمون کردن حالا یه چیز بدرد بخور بود تایید دش میکردم باقی دوس تان هم فیض ببرن ولی خوب ادب حکم می کنه نگم و ندید بگیرم وبه حذفش راضی باشم حالا اینم از اولین نظز "یک کاپوچینو".
یه خوبی سرورهای خارجی اینه که می شه گزارش اسپم داد ... اخ نگو خوب اینجا که نداره خوب حتما دوس تان لازم ندونستن
پ،ن : اخ که چه داشبوردی داشت.
یک
سلام خوش امدید
خوش اومدیم البته
اخ که چه لذتی داره تایپ فارسی اصلا کی گفته سرویس های بلاگ فارسی بد هستند کی گفته ها به این خوبی حالا یه دوتا تبلغ کاملا بدرد بخور اون بالا بکنن بقه امکاناتشون که خوبه .
"نتیجه" این فکر کی بود که بریم تو یه سرور خارجی بدرد نخور که زبان شیرین فارسی رو پشتیبانی نمی کنه بنویسیم که بعد به این فلاکت بیایم دست به دامن بلاگ اسکای شیم نه می خوام ببینم فکر کی بود خوب هر جا که راه می ده (فیلتر نیس یا ای پی ایران فیلتر نیس _ چه می کنه این فیلتر از دوطرف) نبایید رفت اونجا و کلی درد و دل نوشت باسه یه سرور زبان ن فهم که کلی بایید زور بزنی تا فارسی تایپ کنه .
خوب همین بلاگ اسکای خودمون که بود به این خوبی
مرسی بلاگ اسکای که رویی ما رو زمین نمی ندازی نمی گذاری ابرو مون بره تازه خیلی خوب هم هستی من که از هشتادو پنج با هات بودم واقعا از روت خجالت می کشم.
خوب دوستت دارم بلاگ اسکای یم تموم شد حالا می ریم سراغ
"یک کاپوچینو به سبک بچه های تهران"
اخ عجب چیز عجیبی ست این کاپوچینو به سبک بچه های تهران واقعا البته حس سش به اینه که تو رخت خواب بخوریش صبح (صبح ما جوونا ساعت 10 نه حالا فکر می کنید چه ادم تنبلیم
ساعت 5 خوبه _خوب صبح دیگه زیاد وارد ساعتش نمی شیم ) چه لذت بخشه که یکی برات بیاره اخ اخ حتی فکرش ادمو میبره به عرش خوب البته این مدلی که هنوز قسمت ما نشده من بایید اول از رخت خواب جدا شم بعد تشریفم رو ببرم اشپز خانه بعد یه جوری بی سرو صدا کاپوچینو حاضر کنم حالا حساب کنید بی سرو صدا مگه می شه کاپوچینو درست کرد !
سخته ولی ممکنه خوب
در نهایت یکی بلند می شه کله سحر با روی کاملا گشاده لبخندی سرشار از محبت یه چنتا لیچار بارت می کنه که و می گه:"هی پسر با خودت چه فکری کردی کله سحر همه رو از خواب بیدار کردی که چی می خواهی ناشتایی بخوری ..."
بعد با احترام شمارو به ارامش دعوت می کنه و خیلی با ارامش شما رو راهی بیرون خانه می کنه و کلی ارزو خوب که روز خوبی داشته باشی منم که مهربون کیف به دست کاپوچینو نخورده ، خورده با روحی سرشار از لذت خوردن کاپوچینو راهی می شم برم به جنگ "الودگی هوا ، شلوغی سنگین خیابان های کاملا تمیز ، سردی هوا و راننده های عصبی "
چه شروع خوبی برای یه ادم در یک روز سرد زمستانی اگه رو شانس باشی و بارون برف و کولاک تند بادو گرد بادو این جور چیزا نیاد روز کاملا خوبی رو حداقل شروع کردی دیگه حالا ببینیم تاااا کجاش پیش خواهیم رفت .
پ،ن : کاپوچینوی که من درست کنم بدون تردید تو خود ایتالیا هم پیدا نمی شه من خودم از این ماجرا اطمینان حاصل کردم خیال همه دوستان جمع تایید شده _که نو ایتالیا هم لنگش نیس.