یک کاپوچینو | کافه چی
یک کاپوچینو | کافه چی

یک کاپوچینو | کافه چی

آشوبم آرامشم تویی

خواب یار بی وفا دیدن چه حاصل !؟

گاهی

گاهی وقتا خیلی دوست دارم، گاهی وقتا نه !

اسمون

تو هم داری به همون اسمونی نگاه می کنی که من نگاه می کنم !؟

+خداحافظ اقای صدسال تنهایی، پاییز پدر سالار


 

ادامه مطلب ...

چراغ قرمز

تو این شهر

توی هیاهو و شلوغی خیابونا

قاطیه بوق ماشینا

وقتایی که کوچیکترین مجالی نیست سرتو برگردونی 

من یه چیز خوب پیدا کردم 

یه چیزی که بهم فرصت میده چند ثانیه 

حس کنم کنارمی و می تونم باهات حرف بزنم 

چراغ قرمز های این شهر عجب حال منو خوب می کنه ... !

+ناهید

Mexico

بی خیال همه ادما بیا بریم 

زیر بارون 

پیچ و تاب موهای خیست داره بد با دلم تاب میخوره

ستاره صبح، دستمو ول نکن.

وقت ملاقات

چند روز از زندگی مرخصی بگیریم 

یه گوشه خلوت پیدا کنیم

از تمومی آغوشت وقت ملاقات بگیرم 

تو رو زندگی کنم تا خود ستاره صبح.


+facebok

آشوب

یه نفر مرد

بی چاره فک کرده میره بهشت، نمی دونه

همین جاست! بین دستای من، تن تو

تمام بودنت ناهید


+وقتی نخندی نمی تونم باور کنم که همه چیز مرتبه.


Volume 0

صدای اهنگ رو بستم و صورتمو چرخوندم سمت تو

صدای تق تق دونه های بارون روی سقف ماشین

صدا کِل کشیدن فرشته ها

بال پروانه ها


تو هنوز به جدول اون ور خیابون نرسیدی و بوی عطر موهات تو هوا هست که من

دلم برات تنگ شده.

رقص بال پروانه هاست، خنده هایت.

شب

میشه تو رو بغل کرد وبسته شدن چشماتو تماشا!؟

میشه لب هاتو ناز کرد و پلک ها تو بوس!؟

میشه دس از کمرت باز نکرد!؟

ارو می خوابی و فردا صبح دوباره روزم شروع میشه با لبخندت. 

+ستاره صبح

خمار

عجب مستم از این می صدساله!

چشمات

back to game

اندازه ی همه روزهای نبودنت صدایم کن.

دلم برای اسمم تنگ شده بی تو ...


+اندازه همه ی کتاب های دنیا می شه حرف باشه، تو سه نقطه ها.


سایه

تو چشم هاش عجیب نگاه تو هست.

حرفـــــــ

اومدی اینجا نوشتی:

"هدیه بدیم، هدیه بگیرم. چیزای کوچیک - ارزون خوبه حال ادمو بهتر می کنه. دنبال دلیل نگردیم زندگی کنیم."

بعد تو نور می چرخونیش ببینی مارکش چیه !؟

به بهونه پاییز حتی میشه ادم کشت !

بیا یه کم بازی کنیم 

من بازیگر نقش یه جوون عاشق که داره از حرارت عشقت میسوزه، تو هم "خودت باش"

من همش سختی و تنهایی، تو هم "خودت باش"

من درگیر صدای نفس هات، تو هم "خودت باش"

من شکسته و پیر، تو هم "خودت باش"

...

من بازی و باختم، تو هم "خودت باش"

من دیگه نیستم 

فقط تو باش


فاصـــله

مگه چقدر دور شدی که صدای دلمو دیگه نمیشنویی!

+پاییز



خیلی وقت بود احساس بی فایدگی و بی مصرف بودن می کردم و علاوه بر این؛ یکبار که دختر هفت ساله ام برداشت و ازم پرسید: ((بابایی تو چه کاره ای؟!)) هیچ پاسخ قانع کننده ای نداشتم که بهش بدهم.
یعنی راستش را بخواهید به خودم گفتم: ((تا وقتی هنوز زنده ام، چند بار دیگر ممکن است پیش بیاید که این را ازم بپرسد و من چند بار دیگر می توانم ابرویم را بیندازم بالا و بهش بگویم: ((خودمم نمی دونم بابایی.))
اما اگر می نشستم و داستان بلندی می نوشتم و بعد منتشرش می کردم؛ می توانستم بهش بگویم: ((اگر کسی یک وقت برگشت و ازت پرسید بابات چه کاره است، حالا توی مدرسه یا هرجای دیگری؛ یک نسخه از کافه پیانو را همیشه توی کیفت داشته باش تا نشانشان بدهی و بهشان بگویی بابام نویسنده اس. حالا شاید خوب ننویسه، اما نویسنده اس

+کافه پیانو - فرهاد جعفری

1977

I.

این ماسک خندون و شاد خیلی ازم انرژی می گیره،خسته ام.

II.

...

III.

هدیه بدیم، هدیه بگیرم. چیزای کوچیک - ارزون خوبه حال ادمو بهتر می کنه. دنبال دلیل نگردیم زندگی کنیم.

جهنم

احتمالا جهنم یه جایی یه که همه روزهاش جمعه است، اونم عصرجمعه .

Expire

نشستی کنارم یه دل سیر نگاهت کردم ولی دیگه قلبم تند تند نزد.

مردمان

می خواهم ببوسمت،

لبانت ازم دوراند .

انجا هم مردمان لب دارند!؟